خاطرات شهدا| روایتی دردناک و شنیدنی از رزمنده‌ای که «زنده زنده» سوخت اما «آخ» نگفت

گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و از همان دو سه متری، می‌پاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می‌سوخت، اصلاً ضجه و ناله نمی‌زد. گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و از همان دو سه متری، می‌پاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می‌سوخت، اصلاً ضجه و ناله نمی‌زد. Read More

مطلب پیشنهادی

اکسپو کنسرت‌ها را لغو کرد

کنسرت‌های موسیقی که تاریخ برگزاری آنها با نمایشگاه ایران اکسپو همزمان و محل برگزاری آنها …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.